مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
جان دل و دیده منم، گریه خندیده منم
یار پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تاب نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا
هر سحر از کاخ کرم چون که فرو مینگرم بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا
چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
پرتو بی پرهنم، جان رها کرده تنم تا نشوم سایه او خود باز نبینید مرا
سلام
کاش اجازه میدادی دلم رو همسفرت کنم
یا اینکه
امیدوارم همیشه خوشحال باشی و سعادت مند
سفر یه سلامت
التماس دعا
سلام محسن جان
بسیار عکس و شعر زیباست و تاثیر گذار
مکه داری می روی؟ شاید هم رفتی ...
سفر به خیر
سلام.مطالب ژپیشین وبلاگت رو خوندم.خیلی زیبا بود.تبریگ میگم...
راستی اگه داری مشرف میشی...از طرف من به خدا بگو
یه نفر اینجا هست که حوصله هیچکس رو نداره
حتی خودش....
اما تورو دوست داره
دعام کن...
ای کاروان آهسته ران...............
زیارت قبول حق