اشتیاق

 

سنگی که درد سکون کشیده است

رفتن را می‌شناسد

کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته است

دویدن را می‌فهمد

درختی که پاهایش در گل است

پرواز را می‌داند

 

باید از حسرت به درد رسید و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد