سفر

کجایی مهدی؟کاش میدانستی دلم چقدر هوای آمدن دارد

اما گویی این پیشانی نوشت من است

همیشه چشمانم باید در حسرت آرزوهاشان سرخ بمانند

مهدی ...

من هنوز اسیرم

زشتی ها پوزخند زنان قلبم را احاطه کرده اند

و من ...

با زانوانی خسته تر از همیشه لاشه خود را کشان کشان می برم

من کجا نگاه پر از آرامش تو را جا گذاشتم؟

راستی،

سالگردت را در همان تالاری جشن گرفتیم

که عقد حمید را هم در همانجا جشن گرفته بودیم

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد