پوزخند

 

می بینی چگونه اسیر پوز خند ها شده ام ؟

جهانیان همه گر منع من کنند از عشق                 من آن کنم که خداوند گار فرماید

باشه ... صبر می کنم ...

دیشب مهتاب بود ... به یاد آن شب مهتابی افتادم  ... یادت هست؟ 

فردا همان جا باز هم منتظر خواهم ماند ...

همه دلایل با پوز خندی قاطعانه می گویند او نخواهد آمد ...

اوَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ  

قَالُواْ تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلاَلِکَ الْقَدِیمِ 

فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ 

آری من باز هم همان جای همیشگی منتظرش خواهم ماند ...

۳۵

...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد